آخرین مطالب پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان
|
خدایی هم هست...
چه زود دیر می شود(دربست بهشت...)
دو شنبه 28 اسفند 1391برچسب:, :: 9:31 بعد از ظهر :: نويسنده : Storm
چه بی احساس و بی شعورند ان دسته از انسانهایی که پاییز و زمستان را برای مقام دادن به بهار وتابستان خرد می کنند هما ن هایی که می گویند زمستان با تمام سردیش رفت و جای خود را به بهارداد.این انسان ها اهانت کنندگان به طبیعت هستند.بدانید که همه ی فصل ها زیبایند وبرای تکمیلند نه تحقیر...! دو شنبه 28 اسفند 1391برچسب:, :: 9:29 بعد از ظهر :: نويسنده : Storm
مرغ بریان هم عریان است عاقبتش تنها لذت خوردن ان است...
دو شنبه 28 اسفند 1391برچسب:, :: 9:26 بعد از ظهر :: نويسنده : Storm
همین که بمانی غمی نیست بمان چون ماندنت کار کمی نیست... چهار شنبه 23 اسفند 1391برچسب:, :: 9:31 بعد از ظهر :: نويسنده : Storm
وقتی تو را محاصره کردند هیچ راهی نداری غیر از اسمان پس پرواز را بیاموز... چهار شنبه 23 اسفند 1391برچسب:, :: 9:25 بعد از ظهر :: نويسنده : Storm
خدایا همیشه در یاد منی...اسمان به اسمان...کوچه به کوچه...رویابه رویا...هرجا که می روم هستی...اما باز دلم برایت تنگ می شود... ممنون می شم اگه نظر بدین...! چهار شنبه 23 اسفند 1391برچسب:, :: 8:52 بعد از ظهر :: نويسنده : Storm
رفیق معامله فسخ شد...درقبال دنیا یک تار مویت را می خواستند ندادم... چهار شنبه 23 اسفند 1391برچسب:, :: 8:49 بعد از ظهر :: نويسنده : Storm
باتوام کهنه رفیق* یاد ایام قشنگی که گذشت *کنج قلبم گرم است *تومرا یاد کنی یا نکنی من به یادت هستم... چرا میگویند اسب حیوان نجیبی است*کبوتر زیباست؟پس چرادرقفس هیچ کسی کرکس نیست؟ (سهراب) چهار شنبه 23 اسفند 1391برچسب:, :: 11:9 قبل از ظهر :: نويسنده : Storm
خیلی ها دست برایم تکان دادند...اما کم بود دستانی که تکانم دادند...(دکترشریعتی) چهار شنبه 23 اسفند 1391برچسب:, :: 11:4 قبل از ظهر :: نويسنده : Storm
تو کلاس ایین نامه سرهنگ پرسید می دونید کجا دور زدن ممنوعه؟یکی بلند گفت:تورفاقت... سه شنبه 22 اسفند 1391برچسب:, :: 2:46 بعد از ظهر :: نويسنده : Storm
خودم هم قبول دارم کهنه شده ام"انقدرکهنه که میشود روی گردوخاکم یادگاری نوشت!خیالی نیست بنویس وبرو...! سه شنبه 22 اسفند 1391برچسب:, :: 2:44 بعد از ظهر :: نويسنده : Storm
حاصل عشق مترسک به کلاغ مرگ یک مزرعه است...(دکترشریعتی) سه شنبه 22 اسفند 1391برچسب:, :: 2:40 بعد از ظهر :: نويسنده : Storm
هیچ وقت برای لذت بردن از زندگی وعوض شدن دیر نیست.(دکتر شریعتی) سه شنبه 22 اسفند 1391برچسب:, :: 2:36 بعد از ظهر :: نويسنده : Storm
نگران کفش های کهنه ام بودم یکی را دیدم پا نداشت... سه شنبه 22 اسفند 1391برچسب:, :: 2:34 بعد از ظهر :: نويسنده : Storm
به یاد ندارم نابینایی به من تنه زده باشد اما هروقت تنم به جماعت نادان خورد گفتند مگه کوری...؟ سه شنبه 22 اسفند 1391برچسب:, :: 2:31 بعد از ظهر :: نويسنده : Storm
بغض هایت را برای خودت نگه دار گاهی سبک نشوی سنگین تری... سه شنبه 22 اسفند 1391برچسب:, :: 2:23 بعد از ظهر :: نويسنده : Storm
زندگی قصه ی مرد یخ فروشی است وقتی از او پرسیدند فروختی؟گفت:نخریدند تمام شد سه شنبه 22 اسفند 1391برچسب:, :: 2:20 بعد از ظهر :: نويسنده : Storm
کلاغ جان قصه ی من هم به سر رسیدسوار شو تو را هم تا خانه ات میرسانم. سه شنبه 22 اسفند 1391برچسب:, :: 2:5 بعد از ظهر :: نويسنده : Storm
چه خوب بود ادم ها می فهمیدند قبل از این که فسیل شوند به هم خوبی کنند... سه شنبه 22 اسفند 1391برچسب:, :: 2:3 بعد از ظهر :: نويسنده : Storm
دنیا پراز دست هایی است که خسته نمی شوند از نگه داشتن نقابها...
|
|||||||||||||||||
|